سید علیسید علی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

سید علی

تولد 4 سالگی

شهریور ماه ، بابایی دیگه منتقل شد بندر لنگه و من توی شُک بودم که چه جوری از پس ریحانه سادات و شما و کارای اداره و خونه بر بیام. خیلی شرایط روحی بدی داشتم. همش فکر میکردم لنگ میزنم نمیتونم زندگیو جمع و جور کنم. شما دوتا هم بسیار وروجک و شیطون. اینکه قرار بود ریحانه ساداتو بذارم مهد خیلی اذیتم میکرد. دل و دماغ تولد گرفتن نداشتم. اما به خودم اومدم گفتم تا کی میخوای بشینی غصه بخوری. خودتو جمع کن دختر!! عزممو جزم کردم قبل از ماه محرم ، شب عید غدیر براتون تولد بگیرم. چون ولیمه شب غدیر هم خیلی ثواب داشت ، هم اینکه تولد بابایی و ریحانه سادات 26 شهریور بود ، تولد شمام 15 مهر ، بهترین موقع شب عید غدیر بود 29 شهریور ،اول زنگ زدم به بابا که می...
29 شهريور 1395

عاشقانه ها و خرابکاری های دو تا فرشته ما

اوایل به دنیا امدن ریحانه سادات شما خیلی حس خوبی نسبت بهش نداشتی. اما کم کم خیلی وابسته اش شدی. به ریحانه سادات میگفتی دُخملوت . یه بار داشتیم میرفتیم بیرون. ریحانه سادات را گذاشتیم بالا و نمیخواستیم ببریمش. شما هم گریه ، گریه که دخلموتو ببریم همرامون. یا اگه یکی به شوخی میگفت ریحانه را بدین به ما. بغض میکردی و میگفتی مال خودمونه. مامان ندیمش به مردم! ریحانه که راه افتاد شدید پایه خرابکاری با هم و خونه را آباد میکنین دو تایی. خیلی توضیح نمیدم. عکسها گویای مطلب هست بفرمایید ادامه مطلب   وقتی سید علی اسباب بازی هاشو بذل و بخشش میکنه. اِنــــــــــــــــد معرفت اون زیر اسباب بازیا ریحانه ساداته. با عروسک اشتباه...
21 شهريور 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سید علی می باشد